به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آوای دیار ما، روزی یکی از دوستان تعریف می‌کرد؛ در دوران کودکی که خیلی از روستاها برق هم نداشتند تمام دل‌خوشی کودکان گوش دادن به قصه (نقل) های پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها بود.
جد پدری همیشه در داستان‌هایش که پر بود از ضرب‌المثل، وقتی به ضرب‌المثل " چاقو که دسته‌اش را نمی‌برد " می‌رسید، نگاه معناداری به عمو ناصر می‌انداخت و آه بلندی می‌کشید و می‌گفت انگار آخر زمان شده که کارد دسته‌اش را می‌برد!
چند سال بعد که گذشت و کمی پشت لبم سبز شد و فرق هِر را از بِر تشخیص دادم، جریان بین عمو ناصر و جد پدری‌ را متوجه شدم و من هم آه بلندی کشیدم ...
به‌هرحال آخر زمان هست و گریزی نیست...
ظاهراً از این نوع چاقو دسته خودش بریدن‌ها از کانون خانواده‌ها کم‌کم به کانون‌های بزرگ‌تر اپیدمی پیدا کرده است و باید گفت هر دم از این باغ بَری می‌رسد، تازه‌تر از تازه‌تری می‌رسد!
غروب امروز از طریق اطلاع‌رسانی یکی از سایت‌های شهرستانی، باخبر شدیم که بعدازاینکه استاندار بوشهری گیلان، تنها فرماندار حزب اعتدال و توسعه گیلان را درست در زمان اندک مانده به انتخابات و آن‌هم تحت‌فشارهای بی‌حدوحصر نماینده شهرستان و درست مثل سابقه تاریخی چهار سال پیش، به‌نوعی محترمانه برکنار کرده و بقولی چاقویی دسته خودش را بریده است، تصمیم گرفته در غریبانه‌ترین حالت ممکن مراسم تودیع و معارفه را بدون حضور خود و تنها در حضور کارکنان فرمانداری انجام دهد که قطعاً بدعتی نامبارک است.
مانده‌ام که با این وضعیت، انسان عاقلی پیدا می‌شود که در این کشور، بخواهد پست مدیریتی قبول کند و اگر هم با این ذلت قبول کرد، انتظار داشت در راستای خدمت به مردم قدمی بردارد؟!
امیدواریم که این موضوع به استاندار گیلان منعکس شود و یک نفر به ایشان بفرماید که آقا آقا از خانه بلند می‌شود و اگر این نوع رفتارهای نامتعارف آخر زمانی متداول و مرسوم گردد از مردم و سایر مدیران دستگاه‌های اجرایی شهرستانی و استانی انتظار احترام به فرمانداران که جانشین شخص شما در شهرستان هستند را نداشته باشید. نگذارید بعد از مرسوم شدن خلیفه کشی در رأس مدیریت شهرستانی، بگویند: چاقو دسته‌اش را بُرید و بعد در زباله‌دان انداخت!
بیایید هم خوش‌استقبال و هم خوش بدرقه باشیم.
در پایان یادآوری می‌کنم در مثال‌ها مناقشه‌ای نیست و هدفی جز امربه‌معروف و نهی از منکر طبق قانون اساسی، در قاموس ما نمی‌گنجد.
انتهای پیام/